آيا لعن به دشمنان ائمه عليه السلام به وحدت بين شيعه و سني لطمه نمي زند؟

در جواب اين سؤال بيان مطالب زير لازم مي باشد: توهين و اهانت زباني به دشمنان اهل بيت و يا هر كسي ديگر به دو صورت مي تواند تحقق پيدا كند. يك صورت آن با سبّ و فحش است و صورت ديگر با لعن گفتن. پس بحث در اين دو عنوان بايد از هم تفكيك شود. فحاشي يك امر ناپسند است. چون فحش و ناسزاگويي اولاً منافي شخصيت و مخالف اخلاق انساني است. و ثانياً هيچ اثري نه مادي و نه معنوي بر آن مترتب نمي گردد و جز تحقير و هتك حرمت خود فحش دهنده نتيجة ديگري از آن حاصل نمي گردد. و ثالثاً در قرآن كريم حتي عيب جويي و تمسخر شديداً مورد نكوهش قرار گرفته و از دادن القاب زشت به يكديگر نهي شده است.[1] در روايات، فحش و سبّ مؤمن به صراحت مورد نهي قرار گرفته است پيامبر اسلام(ص) فرموده است كه فحش دادن مؤمن فسوق است و قتال با او كفر و غيبت او معصيت و حرمت مالش مثل حرمت خونش مي باشد.[2] در روايات معصومين ـ عليه السلام ـ فحش به طور مطلق ولو به هر كسي مي خواهد باشد تقبيح شده و آن را لايق شيعيان خودشان ندانسته اند. از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل شده است كه خداوند فحش دهنده را و نيز كسي را كه به او فحش داده مي شود و باكي از آن ندارد مبغوض مي دارد.[3] امام علي ـ عليه السلام ـ در وصيتش كه توسط امام سجاد و امام باقر ـ عليه السلام ـ نقل شده فرموده است: با فحش سخن مگوئيد. زيرا فحش براي ما و شيعيان ما سزاوار نيست. و فاحش و ناسزاگو دوست ما نمي باشد.[4]بنابراين با قطع نظر از شخصي كه به او فحش داده مي شود خود فحش دادن مناسب شخصيت شخص شيعه نمي باشد. اما لعنت از سنخ فحش نيست بلكه يك نوع نفرين است كه مصدر و منشأ شرعي و قرآني دارد و براي اولين بار خداوند است كه شيطان را مورد لعنت خود قرار داده است. منتهي لعن خداوند با لعن غير خداوند فرق دارد اگر خداوند كسي را لعنت كرده باشد معناي آن اينست كه او را از رحمتش دور نموده است. اما اگر غير خدا كسي را لعنت كند به معناي دعا است و از خداوند مي خواهد كه او را از رحمتش محروم نمايد. پس خود لعن به خودي خود از نظر شرعي مانند فحش و سبّ به صورت مطلق قبيح نمي باشد. چون لعن يك نوع دعا است و دعاء قبحي ندارد. بنابراين بايد بحث را روي متعلق و موضوع لعن متمركز كرد. متعلق لعن، يعني كسي كه مورد لعن قرار مي گيرد يا مستحق لعن نيست و يا مستحق لعن مي باشد. اگر مستحق لعن نباشد لعن نمودن چنين شخصي براي هيچ كس حتي در خفاء و در عدم حضور ديگران جايز نيست و در شرع اسلام از آن نهي بعمل آمده است در وسائل الشيعه بابي بنام تحريم لعن غير مستحق عنوان شده و روايتي در اين باب از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل شده است.[5] اما اگر متعلق لعن مستحق لعن باشد مانعي ندارد . تا اينجا روشن شد كه مسلمانان بر طبق قرآن و روايات مي توانند اين گروه ها را مورد لعن خودشان قرار دهند و هيچ نوع فساد اجتماعي بر آن مترتب نمي گردد و اهل سنت هم قطعاً با اين مسئله موافق اند. اما افرادي كه در سوال عنوان شده است به دو دسته تقسيم مي شود. يك دسته دشمنان اهل بيت اند كه عبارت از ناصبي ها و وهابي هاي امروز باشند. لعن آنها در نزد اهل سنت نيز بايد جايز باشد چون دشمنان اهل بيت ـ عليه السلام ـ با صريح قرآن مخالفت نموده و به جاي محبتي را كه خداوند نسبت به اهل بيت بر مسلمين واجب نموده است با آنان دشمني و خصومت را در پيش گرفته كه حتي كفار هم نسبت به خصوص اهل بيت چنين دشمني را ندارند. برادران اهل سنت قائل به وجوب محبت نسبت به اهل بيت مي باشند. زمخشري روايات متعددي را در وجوب محبت اهل بيت در ذيل آيه مودت (شوري 23) بيان نموده است.[6] پس لعن به اين گروه ها هيچ فسادي در جامعه به دنبال ندارد زيرا چه آنان را لعن كنيم و چه نكنيم دست از دشمني بر نمي دارند و به خون شيعيان در هر صورت تشنه اند. دستة دوّم مخالفين اهل بيت(ع) هستند به اين معنا كه معتقد به امامت آنان نمي باشند ولي در عين حال با آنان دشمني هم ندارند اين گروه هر چند هم اگر در تحت يكي از عناوين جواز لعن كهن كه قبلاً ذكر شد قرار بگيرد، لكن با توجه به اين كه اصل لعن هيچ نوع وجوبي ندارد و گاهي لعن به اين اشخاص وضع سياسي اجتماعي جامعه را متشنج ساخته و به اختلافات جبران ناپذيري منجر مي شود. مناسب است كه با رعايت جوانب امر از برگزاري چنين مجالسي پرهيز شده و لزومي براي تشكيل چنين مجالسي ديده نمي شود. بلكه براي شيعيان مناسب است كه راه هاي منطقي تر و معقول تري را براي بيان ضعف عقايد مخالفين اهل بيت در پيش بگيرند و از دامن زدن به اختلافات سياسي، اجتماعي پرهيز كنند زيرا هر چند تحقق وحدت اعتقادي بين شيعه و سنّي غير ممكن است ولي با وجود اختلافات اعتقادي، وحدت سياسي و اجتماعي امكان پذير است. معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر: 1. الشيعه و افتراء السبّ و الشتم، تاليف سيد محمد حسين قزويني 2. شيعه و زمامداران خود سر، محمد جواد مغنيه.[1] . همزه/ 1. و حجرات/11. [2] . كليني، محمد بن يعقوب، كافي، دارالكتب الاسلاميه، چهارم،1365ش، ج2، ص359. [3] . همان، ج2، ص324. [4] . مغربي، قاضي نعمان، دعائم الاسلام، دارالمعارف، 1383ق، ج2، ص352. [5] . حر عاملي، وسائل الشيعه، قم، ال البيت، دوم، 1414ق، ج12، ص301. [6] . ص 78. [7] . احزاب/64. [8] . توبه /68. [9] . نور/7. [10] . هود/18. [11] . نور/23. [12] . نساء /93. [13] . محمد/22 و 23. [14] . زمخشري، محمود بن عمر، كشان، بيروت، دارالكتاب العربي، بيتا، ج4، ص220.بر گرفته از سایت( اندیشه قم )
ارسال شده در تاریخ12/8/88

۱ نظر:

استاذنا گفت...

سلام؛
ایام با سعادت میلاد حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) را به شما تبریک عرض می کنیم.

او داراي سنگيني، وقار و متانت بود. هنگامي كه راه ميرفت در مشي او تندي و كندي مشاهده نميشد. احساس عجله و شتاب براي حركت او نبود مگر در مواقعي كه براي دستگيري از مستمندي به پيش ميرفت. با ديگران سخن ميگفت ولي در روابط او با ديگران حتي در شادترين مراسم قه قه هاي از او شنيده نشد و گزارش نويسان خندة او را تبسم ثبت كردهاند و اين خود سبب آن بود كه كسي در مجلس او جرأت گستاخي نداشته باشد.


لطفا برای مشاهده عناوین زیر به "استاذنا" بیایید.

کتاب آشنایی با پيشواي هشتم حضرت امام علي بن موسي الرضا (علیه السلام)
آشنایی مختصر با زندگانی حضرت رضا (علیه السلام)
احادیث حضرت رضا (علیه السلام) (۳۰۰ حدیث)
حکایات حضرت رضا (علیه السلام) (۱۲۶ حکایت) (حکایت بالا حکایت اول این مجموعه بود)
کرامات حضرت رضا (علیه السلام) (۹۹ کرامت)
اشعار در مدح حضرت رضا (علیه السلام) (به زبانهای فارسی و عربی) (۱۶۶ شعر)
پخش زنده از حرم مطهر حضرت رضا (علیه السلام)
چند عکس (۱8 عکس)




راستی لینک خود در "استاذنا" را هم اگر چک نکرده اید چک کنید. اگر حذف شده بود بفرمایید تا مجددا لینک شوید.