كتابهائي كه برادران اهل سنت در رد محمد بن عبدالوهاب نوشته اند

سليمان بن عبدالوهاب برادر محمد بن عبدالوهاب اولين كسي كه در رد افكار و عقايد برادرش كتابي نوشت و نام آن (فصل الخطاب في الرد علي محمد بن عبدالوهاب) است و نام اين كتاب را اسماعيل پاشا دركتاب خود بنام (ايضاح المكنون) جلد 2 ص190 چاپ بيروت، انتشارات دارالفكر 1402 آورده است. كتاب دوم شيخ سليمان بن عبدالوهاب بنام (الصواعق الالهيه في الرد علي الوهابيه) در اين كتاب از ناداني و گمراهي و عدم صلاحيت و بي لياقتي آنها سخن به ميان آمده است. كتاب ديگر السيف الهندي في ابانه طريقه الشيخ النجدي) نوشتة شيخ عبدا... بن عيسي الصنعاني است. از ديگر كساني كه در رد او كتاب نوشته اند سيد علوي بن احمد حداد است كه كتابي بنام (مصباح الانام و جلاء الظلام في رد البدعي النجدي التي اضل العوام) نوشته و اين كتاب را در چاپخانه عامره در سال 1325 به چاپ رسانده است. كتاب ديگر «التوسل بالنبي و بالصالحين» نوشته ابو حامد بن مرزوق كتاب ديگر فضل الخطاب في رد ضلالات ابن عبدالوهاب نوشته احمد بن علي بصري كتاب ديگر الفتوحات الاسلاميه نوشته شيخ آقا محمد بن زيني دحلان مجتهد و مرجع تقليد مكه شريف جلد 2 چاپ مصر سال 1354 كتاب ديگر مختصر با فضل است كه در اين كتاب شيخ محمد بن سليمان كردي شافعي آورده است : « اي پسر عبدالوهاب، سلام بر كسي كه از هدايت پيروي كند، من تو را براي خدا نصيحت مي كنم كه زبان خودت را از بدگوئي مسلمين بازدار، اگر تو بطور صريح ديدي كه شخصي عقيده دارد كه چيزي از اشياء دنيا در شفا بخشيدن و يا مريض كردن، بدون تأثير دادن پروردگار مؤثر است، پس او را نصيحت كرده و راه درست را به او بنمايان و براي او استدلال كن و بگو كه بجز براي خدا تأثير بخشيدني وجود ندارد، و اگر نپذيرفت آن وقت او را تكفير كن اما اينكه تمام و يا قسمت اعظم مسلمانان را تكفير كني هرگز چنين حقي را نداري چون تو يك نفري و اگر خدا بخواهد انسان نسبت كفر را به كسي بدهد،يك نفر، سزاوارتر است تا قسمت اعظم مسلمانان چون آن يك نفر از راه مؤمنين خارج شده و خدا در قرآن فرموده است : « هر آن كس كه خصمي كند با فرستادة خدا، پس از اينكه راه هدايت و درستي آشكار شود و راهي غير از راه مؤمنين را در پيش گيرد، او را با همان چيز همساز مي كنيم كه وي خود را دوست و همباز كرده و او را در جهنم بريان خواهيم كرد و بد مكان سكونتي است جهنم و همانا گرگ نوع گوسفندي را ميدرد و مي خورد كه از گله به دور باشد و يا در كنار آن بچرد».سپس اين جمله ها را اضافه كرده است كه : « حاصل اينكه كساني كه از علماي مذاهب چهارگانه در رد او كتابي چه مختصر و چه گسترده نوشته اند افراد زيادي از شرق و غرب زمين هستند كه شمارش آنها مشكل است. بعضي از آنها گفته هايي از مذهب امام احمد- ابن حنبل- آورده اند كه دلالت بر دروغ گوئي محمد بن عبدالوهاب در نسبت دادن خود به مذهب احمد مي كرد. و در آخر، كلام خود را به اين گفته ختم مي كند كه « مجموعه گفته هاي ما در اين جا آنچه را كه محمد بن عبدالوهاب از خود بنام دين ساخته و امر را بوسيله آن بر مؤمنين مشتبه كرده و خونهاي آنها را و پيروان او را حلال شمرده، باطل مي كند». كوتاه سخن اينكه جمعاً 80 كتاب در رد وهابيت سخن گفته اند كه اين منابع فقط كتابهائي هستند كه علماي اهل تسنن در رد آئين وهابيت به رشته تحرير در آورده اند. و در صورت ضرورت رجوع شود به كتاب « وهابيت از ديدگاه مذاهب اهل سنت (ترجمة محمد باقر خالصي) ص 35 – 19 چاپ اول چاپخانه قدس/ قم به سال 1370 و در چاپ بعدي مقاله سعي مي شود كتب شيعه وآيات و رواياتي كه وهابيت را خروج از دين مي دانند، مورد بررسي قرار گيرند.با اين تفاسيرهرعقل سليمي مي داند كه اين تفكرات شرك هستند وشرك به خداچه چه بد عا قبتي دارد.
+ نوشته شده توسط حسین.....نقل از {سلفی گری .نقد وهابیت}
ارسال شده در تاریخ 21/7/88

هیچ نظری موجود نیست: